
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۰۵
۱
خوش آن روزی که بر آن طرههای مشکبو پیچم
دو عالم را دهم از دست و بر یک موی او پیچم
۲
خم می را بگویید ای حریفان رحم خوش چیزی ست
برای ساغری تا چند دست هر سبو پیچم؟
۳
برای آن که فصل گل درین باغم به یاد آرند
به هر انگشت شاخی، رشتهای همچون کدو پیچم
۴
نمیخواهم که چون منصور، ممنون کسی باشم
به دست خود کمند زلف او را بر گلو پیچم
۵
سلیم از دست فرصت رفت در سامان وصل او
نمازم شد قضا، تا کی در آداب وضو پیچم؟
تصاویر و صوت

نظرات