
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۰۹
۱
به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم
چو می به یاد لبت موج اضطراب زنم
۲
به سایه اش نروم، ابر اگر هما گردد
به یاد روی تو ساغر در آفتاب زنم
۳
فریب خورده ی طوفان شوقم و خواهم
سفینه ای که ازو موج انتخاب زنم!
۴
خرابه بسته چو گردد، نشان معموری ست
عبث چرا به در دیده قفل خواب زنم
۵
سلیم بس که چو گل پاکدامن آمده ام
چو موج، خندهٔ تردامنی بر آب زنم
تصاویر و صوت

نظرات