سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۱۲

۱

ز بی‌پروایی چشمت دل آزرده‌ای دارم

لبت هرگز نمی‌گوید نمک‌پرورده‌ای دارم

۲

دماغ من پر است از بوی آن گل، کس چه می‌داند

که در ویرانهٔ خود، گنج بادآورده‌ای دارم

۳

امینی نیست غیر از خاک این گلشن که بسپارم

به دامن همچو گل، مشت زر نشمرده‌ای دارم

۴

چه منت در قیامت عشق او را بر سرم باشد

ز زخم تیغ او، نه خورده‌ای، نه برده‌ای دارم!

۵

قیامت هم گذشت و دامن آن تندخو نگرفت

میان کشتگان او، چه خون مرده‌ای دارم

۶

سلیم از باغبان ممنون گل هرگز نخواهم شد

که از دل در بغل دایم گل پژمرده‌ای دارم

تصاویر و صوت

دیوان کامل محمدقلی سلیم تهرانی (شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات) به تصحیح و اهتمام رحیم - رضا - محمدقلی سلیم تهرانی - تصویر ۴۰۰

نظرات