سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۲۴

۱

عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زنم

گر کنند از ناله منعم، بر در شیون زنم

۲

در ره این دوستان، صد خار در پایم شکست

نیست در دستم گلی تا بر سر دشمن زنم

۳

داغ دست خود نمایم، داغ سازم لاله را

آستینی بشکنم، بر آتشی دامن زنم

۴

تا بداند باغبان کز باغ او چون رفته ام

پنجه ی خونین خود را بر در گلشن زنم

۵

جوهر روح از شراب کهنه ماند با صفا

تا نگیرد زنگ، این آیینه را روغن زنم

۶

تیره بختان را رسد از روی دل تسکین سلیم

آب چون آیینه بر خاکستر گلخن زنم

تصاویر و صوت

نظرات