سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۳۷

۱

دل خود ز شوق زیان می‌فروشم

ندارم متاعی، دکان می‌فروشم

۲

نه همچون چمن گل‌فروش بهارم

چراغم که گل در خزان می‌فروشم

۳

چنان پیش من رنگ کاهی عزیز است

که گویی مگر زعفران می‌فروشم

۴

مرا هرکسی کی تواند خریدن

سری دارم، اما گران می‌فروشم

۵

سلیم از عصا و قد خم گرفته

به اطفال، تیر و کمان می‌فروشم

تصاویر و صوت

نظرات