
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۴۳
۱
ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم
بر دامن لب، گرد زمین بوس نداریم
۲
در پیش رود رایت مردانگی ما
چتر از عقب خویش چو طاووس نداریم
۳
رسوایی عالم همه از عشق کشیدیم
با ما چه توان کرد که ناموس نداریم
۴
ما را به جهان نیست پناهی ز حوادث
شمعیم که در بادیه فانوس نداریم
۵
آرام ضرور است سلیم، اندکی آرام
افسوس نداریم، صد افسوس نداریم
نظرات