
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۵۳
۱
سرم از داغ سودا، باغ زاغان
دلم درهم چو کار بی دماغان
۲
خورم می از سفالین ساغر خود
به طاق ابروی زرین ایاغان
۳
مپرس از ما که گمنامان عشقیم
چه می جویی سراغ بی سراغان
۴
به وقت انتقام، از مهربانی
کنم با گل، سر دشمن چراغان
۵
نسیم گل سلیم از بخت ناساز
نمی سازد به ما خونین دماغان
نظرات