
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۷۹
۱
من راز جهانم، بود افسانه به از من
معموره ام و گوشه ی ویرانه به از من
۲
هرگز نتوانم که سر از خاک برآرم
آن مور ضعیفم که بود دانه به از من
۳
در خانه ز اسباب جهان هیچ ندارم
کس ورنه ندارد چو کمان، خانه به از من
۴
در صحبت ما و تو چه گنجایش اینهاست
نه شمع به از توست، نه پروانه به از من
۵
در زمزمه هر مرغ چمن نیست چو بلبل
گوید همه کس مصرعی، اما نه به از من
۶
واقف چو سلیم از همه اسرار جهانم
کس نیست خبردار ازین خانه به از من
تصاویر و صوت

نظرات