
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۸۶
۱
کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه
چو آهویی که کند جانب پلنگ نگاه
۲
نظر به ماست فلک را که چشم می پوشد
کند چو مرد کماندار بر خدنگ نگاه
۳
شکسته ایم، ولی همچو موج می لرزد
به سوی کشتی ما چون کند نهنگ نگاه
۴
نگه به هیچ مسلمان نمی کند دیگر
به طاعتم چو کند صورت فرنگ نگاه
۵
ثبات صبر و شکیبم به عشق از آه است
که بر علم همه دارند روز جنگ نگاه
۶
تمام حیرتم از عذر بی وفایی او
چو کودکی که کند در قفای لنگ نگاه
۷
سلیم محو تماشای اوست بت در دیر
نظاره ی رخ او می کشد ز سنگ نگاه
نظرات