سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۸۸

۱

در دل تنگم شراب ناب می‌گردد گره

در گلویم آب چون گرداب می‌گردد گره

۲

طاعتم را نیست همچون خدمتم حسن قبول

از سجودم ابروی محراب می‌گردد گره

۳

گر صبا حرفی به او گوید ز کار بسته‌ام

در خم آن زلف، پیچ و تاب می‌گردد گره

۴

آرزوی تیغ او از خاطرم هرگز نرفت

چون صدف در سینهٔ من آب می‌گردد گره

۵

از دلم بروی چکیده قطرهٔ خونی سلیم

بر کمر زان دامن قصاب می‌گردد گره

تصاویر و صوت

نظرات