
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۸۹
۱
بر آن سرم که کنم فاش گفتگوی شراب
گواه مستی زاهد شوم چه بوی شراب
۲
رسانده ایم به جایی شراب خوردن را
که پشت دست نهد پیش ما سبوی شراب
۳
به محفلی که نباشی چو موج می خندان
حباب هم نگشاید نظر به روی شراب
۴
رسید فصل بهار و ضرور شد دیگر
دماغ خشک مرا روغن کدوی شراب
۵
چه زور و قوت مردافکنی ست، پنداری
که خاک رستم یک دست شد سبوی شراب!
۶
سلیم چیز دگر جای می نمی گیرد
به خاک برد خم گنج، آرزوی شراب
نظرات