سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۸۹۱

۱

روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته

چند چون آیینه می نازی به حسن ساخته

۲

وعده اش با دیگران، وز انتظار او مرا

خشک شد همچون صراحی، گردن افراخته

۳

لذت زخم کهن را مرهم ای دل از تو برد

فکر تیر تازه ای کن چون حریف باخته

۴

در سر کوی مغان، طفلی که آید در وجود

خاتم جم آورد با خود چو طوق فاخته

۵

بی شکستی نیست یک مو در سراپایم سلیم

عشق، پنداری مرا از آسمان انداخته

تصاویر و صوت

نظرات