
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۹۱۳
۱
بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری
سرگران از کشتگان بی تحمل نگذری
۲
می توان کردن نگاهی بر اسیران چمن
لاله را خود داغ کردی، باری از گل نگذری
۳
یک نفس بگذار تا آسوده باشد در قفس
بوی گل داری صبا، نزدیک بلبل نگذری
۴
هرچه می ماند به زلف یار، معشوق من است
ای صبا در باغ پیرامون سنبل نگذری
۵
موج سیل فتنه را سنگ از فلاخن می جهد
شیشه چون دربار داری، غافل از پل نگذری
۶
نیست منعی نعمت خوان کریمان را سلیم
از بتان لاله رخسار و گل و مل نگذری
تصاویر و صوت

نظرات