سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شمارهٔ ۹۲۸

۱

بود در گشت باغ آشنایی

گل دست من آن دست حنایی

۲

به هم چسبند مژگان چون پر تیر

در آن چشمی که ترسید از جدایی

۳

پر پروانه چون بیند شکستی

ز موم شمع یابد مومیایی

۴

اثر با ناله ی اهل هوس نیست

هوا گز می کند تیر هوایی

۵

به راه شوق، ما را حضر دایم

ز پی آید چو عقل روستایی

۶

ز زاهد آن که ذوق عشق جوید

کند می از در مسجد گدایی

۷

سلیم افتد چو کارش با رخ من

شراب لعل گردد کهربایی

تصاویر و صوت

نظرات