
سلیم تهرانی
شمارهٔ ۴ - هجو کاسهٔ چینی
۱
یکی پیالهٔ چینی برای خوردن آب
بداد خواجه مرا از صفات نیکویش
۲
که گر چو کاسهٔ فقرش نهند بر سر راه
ز کهنه کعبی او ننگرد کسی سویش
۳
شکسته ای که صدا برنیاید از لب او
هزار سنگ زند گر کسی به پهلویش
۴
چو چاه زمزمش افتاده رخنه ها بر لب
چو حوض کوثر، خورده شکنج ها رویش
۵
ز ساغر دل خاقان زیاده تر گرهش
ز کاسهٔ سر فغفور بیشتر مویش
۶
حباب خنده بر اندام او زند چون موج
برند چون ز پی آب بر لب جویش
۷
خیاره دار نماید، ز بس که موج شکست
فشرده همچو حباب دلم ز هر سویش
۸
به خواجه بخشش این کاسه شد چو حوض یزید
که هرکه آب ازو خورد، شد دعاگویش
نظرات