سام میرزا صفوی

سام میرزا صفوی

۱۹۷- خواجه محمد مؤمن

پسر خواجه عبدالله مروارید است و ذهن لطیفش غواص درر معانی و طبع مستقیمش صیرفی نقود سخندانی فقرات فصاحت آیاتش که از قلم خجسته رقم ناشی شده سرخط فضلای بلاغت آئین در اکثر خطوط به تخصیص ثلث و نسخ ثانی یاقوت و صیر فی و ناسخ استادان متقدمین و متأخرین.

۲

تعلیق کرده بر صفحات مصورش

هر حرف او ز گنج معانیست گوهری

شمه ای اگر از فضایل او مبین گردد کتابی شود معین . من در خدمت ایشان درس خوانده ام و اندک سیاه و سفیدی که فرق میتوانم کرد از برکت ایشانست و در هرات و شیراز با من می بود و منصب صدارت مرجوع بایشان . بعد از مدتی در خدمت حضرت صاحبقران بسر برده آخر بواسطه بعضی امور متوجه هند شد و در شهور سنه ثمان و اربعین و تسعمایه در آنجا در گذشت، در محل عزیمت هند این غزل در سلک نظم کشیده بود:

۴

عاقبت کرد از غمت سرگشته دوران مرا

آنچنان گشتم ضعیف از محنت دوران که نیست

۵

دیگر از درد جدایی طاقت افغان مرا

مشکل شبهای هجران گر بماند این چنین

۶

دولت وصل تو کی روزی شود، آسان مرا

بسکه خونبار است چشمم بی تو خواهد شد خراب

۷

شهر هستی، دمبدم از موج این طوفان مرا

همچو مؤمن بی سر و سامان نبودم پیش از این

افشان بیخته از مخترعات ایشانست این مطلع هم از اوست :

تصاویر و صوت

نظرات