
سام میرزا صفوی
۴۰۸- مولانا مقصود کاشی
از آدمیزده های شهر خود است و در علم سیاق وقوفی دارد و در شعر طبعش بسیار خوبست، این چند مطلع از اوست:
۲
چون شد سرم به تیغ جدایی ز تن جدا
سر بی تو خون گریست جدا و بدن جدا
۳
صبا دارد بکف چو گان زلف عنبر افشانش
ببازی میزند هر لحظه بر گوی زنخدانش
۴
جای سنگش بر تنم پیراهن نیلوفریست
گرد گلخن بر سر آن جامه خاکستری است
نظرات