سام میرزا صفوی

سام میرزا صفوی

۳۰۰- مولانا سایل

از موضع نهاوند است و در فنون فضایل وجودت فهم بی مثل و مانند، طبعش در شعر و انشاء بغایت عالی افتاده بود در جوانی از آنجا جلا کرده بهمدان رفت و در آنجا ساکن شد بواسطه عداوتی که حیرتی را با او بود این قطعه در باب او گفته است:

۲

که سرشتش ز بغض و کین باشد

خویش را خوانده به زمن در شعر

در آخر عمر دماغش خللی پیدا کرده بماخولیا انجامید و چند وقتی بر این منوال بوده در سنه اربعین و تسعمایه درگذشت این مطلع از اوست :

۴

سگ به از من اگر چنین باشد

بی لبت خون جگر میرود از چشم ترم

و این دو رباعی نیز از اوست:

۶

چند خونابه خورم وای که خونین جگرم

ای پرده ز روی آتشین افکنده

۷

آتش به سرای عقل و دین افکنده

از ناز بر ابروت که چین افکنده

۸

سبحان الله چه نازنین افکنده

هرگز لب اهل درد خندان نبود

۹

جز گریه نصیب دردمندان نبود

دور افکنم دیده که گریان نبود

مطلع و بیت :

۱۱

بیزارم از آن دل که پریشان نبود

کار ما در شهر با شوخ بلا افتاده است

۱۲

عاشقیم و کار عاشق با خدا افتاده است

دل بدستم بود و میگشتم بگرد کوی دوست

تصاویر و صوت

نظرات