سام میرزا صفوی

سام میرزا صفوی

۲۶۷- خواجه آصفی

چون پدرش مدت مدید وزیر سلطان ابو سعید میرزا بود آصفی تخلص کرد و او بصفای ذهن سلیم و ذکای طبع مستقیم از سایر شعرای روزگار و فضلای عالیمقدار امتیاز تمام داشت و به رعنایی و خود آرایی علم نزاکت میافراشت . دیوان غزل تمام کرده و مثنوی دیگر بوزن مخزن الاسرار گفته اما شهرتی نیافت . وفات او در سنه عشرین و تسعمایه در هرات اتفاق افتاده این چند بیت از اشعار آبدار اوست .

۲

که تا قلاب زلفش را بکام خویشتن دیدم

من طور و تجلی چه کنم بر لب بام آی

۳

کوی تو مرا طور، جمال تو تجلی است

زخونین داغهای دل، کشم آهی و آن بدخو

۴

تصور میکند کاز لاله زاری باد میآید

ناز در سر، چین در ابرو . تندخوی من رسید

۵

فتنه را سر کرده اینک فتنه جوی من رسید

دل که طومار وفا بود من محزون را

۶

پاره کردند ندانسته بتان مضمون را

گرد یاقوت لب لعلت خط سبزی دمید

۷

هیچکس در دور یاقوت این چنین لعلی ندید

صورتگران هلاکم از آن سیم تن جدا

۸

سازید صورتی که نباشد ز من جدا

چون وصل و هجر بود ز شیرین بلای من

۹

خسرو جدا هلاک شد و کوهکن جدا

رخ تو هر که در آیینه دید حیران است

۱۰

چو مه به هاله نماید دلیل باران است

پای مجنون نه همین سلسله ی سودا داشت

۱۱

هر که دیوانه شد این سلسله را بر پا داشت

بیاض دیده ز می سرخ گلعذاران را

۱۲

بود شکوفه بادام نو بهاران را

ز گرداب دو چشمم صد حباب شوق بر خیزد

تصاویر و صوت

نظرات