
سام میرزا صفوی
۳۰۴- مولانا مهدی استرآبادی
برادر مولانا نظام معمایی است در نهایت خوش طبعی و ملایی و فقر و مسکنت را با کمال فهم و فضیلت جمع آورده در شهور سنه اربع و عشرین و تسعمایه بهدایت هادی. ارجع الی ربک راضیه مرضیه بقرب جوار رحمت ایزدی پیوست این غزل و دو مطلع از اوست :
۲
ما مردم مستیم نیاید ادب از ما
المنته لله که بصد مرحله دور است
۳
اندوه غم از یار، چو عیش و طرب از ما
یا رب سببی ساز که بیرون رود آزار
۴
ز آن طبع که آزرده شده بی سبب از ما
ترسم که طلبکاری عشاق نداند
۵
شوخی که برد عقل و خرد بی طلب از ما
مهدی لقب خود سگ آن کوی نهادیم
۶
باشد که بماند بجهان این لقب از ما
کار من در غم عشق تو بجز ماتم نیست
۷
چند گویم غم خود با تو و گویی غم نیست
شب روشن است کنج غم از برق آه ما
تصاویر و صوت


نظرات