سام میرزا صفوی

سام میرزا صفوی

۳۱۰- مولانا وحیدی

از جمله نادره گویان قم و در وادی غلوی طمع که همواره چشم بر آب و علف داشت و سر کله بلهم :

اما چون طبع عالی و ذهن جلی داشت از او این نوع خصلت دور بود در اواخر عمر بگیلان رفته در سنه اثنی و اربعین و تسعمایه شاهین روح و حید را بطمع طعمه در فضای صحرای فنا پرانید در مدت عمر میانه او و مولانا حیرتی شیوه ی معارضه و منازعه مسلوک بوده یکدیگر را اهاجی رکیک کرده اند که ایراد آن لایق نیست اما جهت تبریز شهرانگیزی گفته که این چند بیت از آنجاست :

۳

شعر مذموم و شاعران بد نام

شکر لله که بهر شهر انگیز

۴

از هری آمدم سوی تبریز

تا بوصف بتان تبریزی

۵

همچو طوطی شکر ریزی

وه چه تبریز رشک هشت بهشت

۶

مردمش خوب روی و پاک سرشت

نازنینان بناز و محبوبی

در این شهر انگیز در تعریف پسر شیشه گر دو بیت گفته است بدان اختصار کرده شد:

۸

در کمال لطافت و خوبی

دلبر شیشه گر بر عنایی

۹

مردم دیده راست بینایی

بسکه شد شیشه اش پسندیده

از غزلیات او این دو مطلع نوشته شد :

۱۱

خو کرده غم او بمن و من بغم او

آن پریچهره که دارد غم او شاد مرا

تصاویر و صوت

نظرات