
سام میرزا صفوی
۳۳۲- مولانا حسینی
از شعرای کاشان بود و بسیار خوش صحبت، اما بهرکس که صحبت میداشت طمعی میکرد و آخر هجو او میگفت اشعار خوب از او در میان هست، در شهور سنه احدی و اربعین و تسعمایه در کاشان فوت شد این چند مطلع از اوست :
۲
به بین که عاشق روی تو میتوان که نباشند
نهانی شب چه سان درکوی آن سیمین بدن باشم
۳
که آه آتشین روشن کند جایی که من باشم
ایدل از اندیشه زلف بتان حال تو چیست
۴
من پریشانم نمیدانم که احوال تو چیست
شده مه بر فلک حیران ز روی عالم آرایش
۵
عجب جای بلندی یافته بهر تماشایش
حیف است که ارباب وفا را نشناسی
این رباعی هم از اوست :
۷
وز عاشق خویش خشمگین میگذرد
برجان من این عتاب امروزی نیست
نظرات