
امیر شاهی
شمارهٔ ۱
۱
ای نقش بسته نام خطت با سرشت ما
این حرف شد ز روز ازل سرنوشت ما
۲
کارم بسینه تخم وفای تو کشتن است
خود عقل خنده میزند از کار و کشت ما
۳
ما شرمسار مانده ز تقصیرهای خویش
لطف تو خود نمینگرد خوب و زشت ما
۴
ای شیخ شهر اگر بخرابات بگذری
رشک آیدت ز کلبه همچون بهشت ما
۵
بخرام سوی تربت شاهی که بشنوی
بوی وفا ز طینت عنبر سرشت ما
تصاویر و صوت




نظرات