امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۰۱ - استقبال از سعدی

۱

نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور

خوشم به خواری هجر و نگاه دورادور

۲

به گرد کوی تو گشتن هلاک جان من است

چو پر گشودن پروانه در حوالی نور

۳

تنم چو موی شده، زرد و زار و نالانم

ز تاب حادثه، همچون به ریشم طنبور

۴

به سعی پیش تو قدری نیافتم، چه کنم

که شرمسارم از این گفت‌و‌گوی نامقدور

۵

سروش غیب به شاهی خطاب کرد مرا

به بندگی تو در شهر تا شدم مشهور

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مشتاق
۱۴۰۲/۰۴/۰۷ - ۱۹:۲۰:۱۶
"به ریشم" باید "بریشم" باشد که مخفف ابریشم است. تار های ساز تنبور در قدیم از جنس ابریشم بوده و اشاره به آندارد که دائم هنگام نواختن در تب وتاب است