
امیر شاهی
شمارهٔ ۱۰۲ - استقبال از کمال خجندی
۱
ای سر زلف ترا دلهای مشتاقان اسیر
هرگزت نگذشت یاد دردمندان در ضمیر
۲
من گرفتارم، به جرم عشق بر دارم کنید
تا به کوی دوست، دشمن بیندم با دار و گیر
۳
گر مه روی تو روزی بنگرد بالای بام
دیگر از خجلت نیاید شاه انجم بر سریر
۴
عالمی بی دل شدند از تیر مژگانت، چنانک
در همه شهر این زمان یک دل نمی یابد به تیر
۵
گر بریزی خون شاهی ور ببخشی، حاکمی
توشه فرمانروا، من بنده فرمانپذیر
تصاویر و صوت

نظرات