امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۱۷

۱

ای خسته ز تو روان مردم

چشم تو بلای جان مردم

۲

از سیل دو چشم من به کویت

ویران شده خان و مان مردم

۳

تا رفته سمند او به جولان

از دست بشد عنان مردم

۴

از خیل سگان او شو ای دل

خود را بنما میان مردم

۵

شاهی، ز غمش دهان چه بندی

افتاد چو در زبان مردم

تصاویر و صوت

نظرات