
امیر شاهی
شمارهٔ ۱۲۰
۱
مهی شد کان رخ زیبا ندیدم
نشانی زان گل رعنا ندیدم
۲
شبی دیدم سر خود پیش پایت
ز شادی پیش زیر پا ندیدم
۳
تو تا ننمودی آن رخ، بودم آزاد
ترا دیدم، دگر خود را ندیدم
۴
شدم خاموش در وصف دهانت
که از تنگی سخن را جا ندیدم
۵
چه افتادت به عشق این بار، شاهی
ترا هرگز چنین رسوا ندیدم
نظرات