امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۲۳

۱

هر زمان از بی‌خودی خواهم که آن رو بنگرم

چون رسم نزدیک نتوانم که آن سو بنگرم

۲

در سجود افتم چو بینم قبله دیدار او

رخ نهم بر خاک کان محراب ابرو بنگرم

۳

هرکجا روی نکو یابم نشان، آنجا روم

واندر آن صورت ترا بینم، چو نیکو بنگرم

۴

آنکه پهلو می‌زند ابروی او با ماه نو

تا کیش با دیگران پهلو به پهلو بنگرم

۵

حد شاهی نیست بر خاک درش ره یافتن

من همان بهتر که از دور آن سر کو بنگرم

تصاویر و صوت

نظرات