امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۲۹

۱

هر شب بدل حکایت خود در میان نهم

دل را ز سوز عشق تو داغ نهان نهم

۲

روزم چو راه نیست در آن کوی، هر شبی

آیم رخ نیاز بر آن آستان نهم

۳

نه قوتی که آیم از این ورطه بر کنار

نه محرمی که راز دلی در میان نهم

۴

بگشای لب به پرسش من، کز غمت مرا

نزدیک شد که مهر ابد بر دهان نهم

۵

با عاشقی که شرح دهم داستان خویش

صد داغ تازه بر دل آن ناتوان نهم

۶

چون گل مخند در رخ هر کس، که ناگهان

همچون صبا ز دست تو سر در جهان نهم

۷

شاهی حکایت از لب لعل تو میکند

طوطی کجاست تا شکرش در دهان نهم

تصاویر و صوت

نظرات