
امیر شاهی
شمارهٔ ۱۳۰
۱
بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم
گریان به تماشاگه سرو و سمن آیم
۲
چون غنچه دلی دارم از اندوه تو پر خون
عیبم مکن ار چاکزده پیرهن آیم
۳
درمانده شد از ناله من خلق، که هر روز
گویند میا بر سر این کوی و من آیم
۴
یارب ز چنین باده پرذوق که خوردم
روزی مکن آن روز که با خویشتن آیم
۵
عشق تو به دیوانگیم نام برآورد
تا در خم آن سلسله پر شکن آیم
۶
من طوطی قدسم، به قفس مانده گرفتار
کو آینه روی تو تا در سخن آیم
۷
دیگر به فریبی نروم همره شاهی
از بادیه عشق تو گر با وطن آیم
نظرات