
امیر شاهی
شمارهٔ ۱۴
۱
زلف تو در کمند جنون میکشد مرا
خوشخوش به کوی عشق درون میکشد مرا
۲
هرجا که میگریزم از این فتنه، ناگهان
عشقت عنان گرفته برون میکشد مرا
۳
من دل نمیدهم به لب و چشم او، که یار
گاه از فسانه گه به فسون میکشد مرا
۴
بر خاک آستان تو گریم به خون دل
چون خاک میدواند و خون میکشد مرا
۵
شاهی به کوی عشق مکن بعد از این قرار
کاین دل به گوشههای جنون میکشد مرا
تصاویر و صوت


نظرات