امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۴۱

۱

چو کلک صنع چنین رفت بر صحیفه «کن »

مگیر خرده بر ارباب عشق و عیب مکن

۲

خراش سینه من باورت کجا افتد

که رنج بینی اگر پشت خاری از ناخن

۳

حدیث قد تو گفتن، به شرح ناید راست

ز باغ سدره نهالیست کوتهی سخن

۴

خیال خال تو آسایش دلست، از آن

به داغ تازه مداوا کنند ریش کهن

۵

بپای خم سر خود گر نمی نهی، شاهی

امید عیش مدار از جهان بی سر و بن

تصاویر و صوت

نظرات