امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۵۶

۱

زهی عشقت آتش بجان در زده

خطت کار خلقی بهم بر زده

۲

چه ما را به سنگ جفا میزنی

قدح با حریفان دیگر زده؟

۳

رخت نانوشته خط سبز خویش

گل آتش در اوراق دفتر زده

۴

چو من در خمار می لعل تو

سبو را نگر دست بر سر زده

۵

گرو برده شاهی ز اقران به شعر

چو با اوستادان برابر زده

تصاویر و صوت

نظرات