امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۱۶۹

۱

دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی

ز ناز و عیش بگذشتی، به داغ و درد خو کردی

۲

پس از عمری بدست یار دادی ای فلک دستم

کرم کردی، ولی وقتی که از خاکم سبو کردی

۳

به جانی وصل جانان گر خریدی شاد باش ای دل

چه آسان یافتی نقدی که عمری جستجو کردی

۴

دلا دنبال آن چشم سیه دیگر چه می‌گردی؟

گر از هستی متاعی داشتی، در کار او کردی

۵

به خون دیده رنگین ساختی رخساره شاهی

به آخر در میان عاشقانش سرخ‌رو کردی

تصاویر و صوت

نظرات