
امیر شاهی
شمارهٔ ۱۷۱
۱
لب شیرین شکرخند داری
ز خوبی هر چه میگویند داری
۲
چه باشد گر گدای خویشتن را
به دشنامی ز خود خرسند داری؟
۳
چه شیرین است بارت ای نی قند
به سودای که دل در بند داری؟
۴
متاب آن زلف را بهر دل من
که آنجا مبتلایی چند داری
۵
چو دل در بند خوبانست، شاهی
چه شد ار گوش سوی پند داری؟
نظرات