
امیر شاهی
شمارهٔ ۱۷۸
۱
ای ز عشقت عالمی را روی در آوارگی
دیدمت یکبار، از آن شد کار دل یکبارگی
۲
مونسم شبهای تنهایی جز اندوه تو نیست
وای بر حال کسی کش غم کند غمخوارگی
۳
ای طبیب دردمندان، رحمتی فرما، که من
چاره ای دیگر نمیدانم بجز بیچارگی
۴
کس نشانی زو نمیگوید، که در اول نگاه
میشود حیران رویش دیده نظارگی
۵
شاهی از کویش برو یا احتمال جور کن
چاره در عشق بتان صبر است یا آوارگی
نظرات