
امیر شاهی
شمارهٔ ۲۲
۱
چو سبزه ترت از برگ یاسمین برخاست
هزار فتنه بقصد دل از کمین برخاست
۲
دلم خیال دهانت چو در ضمیر آورد
خروش بیخودی از عقل خرده بین برخاست
۳
چو غنچه روی نمود از نقاب زنگاری
ز بلبلان چمن ناله حزین برخاست
۴
بدور چشم تو بیمار شد چنان نرگس
که تکیه زد بعصا و آنگه از زمین برخاست
۵
چو مطرب از سخن شاهی این غزل برخواند
ز ساکنان فلک بانگ آفرین برخاست
نظرات