امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۲۸

۱

چشم ستمگرت که بخون در کمین نشست

تیغی کشیده، در ره مردان دین نشست

۲

با روی آتشین چو گذشتی ببوستان

گل را ز انفعال، عرق بر جبین نشست

۳

سرو سهی که خاسته بود از چمن بناز

چون دید شکل قد ترا، بر زمین نشست

۴

چون لاله داغدار، جهانی ز خط یار

کان سبزه بر کنار گل و یاسمین نشست

۵

در خون نشست شاهی مسکین ز عشق تو

بیچاره چونکه با تو نشست، اینچنین نشست

تصاویر و صوت

نظرات