امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۳

۱

لبالب است ز خون جگر پیاله ما

دم نخست چنین شد مگر حواله ما

۲

بر آستان تو شب‌ها رود که مردم را

به دیده خواب نیاید ز آه و ناله ما

۳

ز قد و روی تو شرمنده باغبان می‌گفت:

که آب و رنگ ندارند سرو و لاله ما

۴

به روز وصل تو از بیم هجر می‌ترسم

که زهر می‌دهد ایام در نواله ما

۵

چو گل به وصف رخت جامه چاک زد شاهی

به هرکجا ورقی رفت از رساله ما

تصاویر و صوت

دیوان مولانا شاهی » تصویر 7
جنگ اشعار به خط شرف الدین حسین سلطانی سنه ۸۷۳ ه ق در شماخی  » تصویر 100
برگزیدهٔ دیوان امیر شاهی سبزواری » تصویر 13

نظرات