
امیر شاهی
شمارهٔ ۳۱
۱
مرا سری است که بر خاک آستانه اوست
چو تیر غمزه کشد جان و دل نشانه اوست
۲
شب دراز چه پرسی که چیست حالت شمع؟
دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست
۳
در این صحیفه نخواندم خط خطا، زانرو
که هر چه مینگرم نقش کارخانه اوست
۴
عجب مدار که خواب اجل برد ناگه
مرا که شب همه شب گوش بر فسانه اوست
۵
سرود مجلس اگر نیست گفته شاهی
چگونه دیده خلقی تر از ترانه اوست؟
تصاویر و صوت

نظرات