امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۳۴ - استقبال از کمال خجندی

۱

کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟

کدام سینه که از داغ تو جراحت نیست؟

۲

طبیب چاره دل گو مساز و رنج مبر

که ناتوان مرا آرزوی صحت نیست

۳

به قول ما می روشن نمی کشد زاهد

درون تیره دلان قابل نصیحت نیست

۴

اگر لطایف غیبت هواست، ای صوفی

بنوش باده، که حاجب به رقص و حالت نیست

۵

چو من به کوشش واعظ کسی نخواهم شد

بگو تردد ضایع مکن که منت نیست

۶

بمجلسی که سخن زان لب و دهان گذرد

حدیث غنچه مگویم، که هیچ نسبت نیست

۷

خیال روی تو تا نقش بسته ام در دل

دگر هوای بتانم بهیچ صورت نیست

۸

دلا مدار ز ابنای دهر چشم وفا

که در جبلت این همرهان مروت نیست

۹

به ناله دردسر خلق میدهد شاهی

ز کوی خویش برانش، که اهل صحبت نیست

تصاویر و صوت

نظرات