امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۳۹

۱

صبا تا ز زلف تو بویی نداشت

دلم در جهان آرزویی نداشت

۲

جهان هرگز از نازنینان چو تو

جفا پیشه تند خویی نداشت

۳

بهار آمد و هیچ بلبل نماند

که پیش گلی گفتگویی نداشت

۴

دلم کز جفای کسی خسته بود

سر سبزه و طرف جویی نداشت

۵

به ناکام شاهی برفت از درت

که پیش تو هیچ آبرویی نداشت

تصاویر و صوت

نظرات