
امیر شاهی
شمارهٔ ۴۳
۱
کسی که عاشق روی تو شد بباغ نرفت
هوای کوی تواش هرگز از دماغ نرفت
۲
دلی که با تو به غوغای عاشقی خو کرد
ز کوی تفرقه در گوشه فراغ نرفت
۳
چو لاله دلق می آلود را زنم آتش
کز آب دیده بشستم بسی و داغ نرفت
۴
دلا بسوز، چو سودای زلف او داری
کسی بخانه تاریک بی چراغ نرفت
۵
نرفت ناله شاهی به گفتگوی رقیب
غزلسرایی بلبل به بانگ زاغ نرفت
نظرات