
امیر شاهی
شمارهٔ ۶۵
۱
چو شمشاد قدت در گلشن آمد
خلل در کار سرو و سوسن آمد
۲
بیادت چشم از آن بر گل نهادم
که بوی یوسف از پیراهن آمد
۳
ز تیرش سهم دادندی مرا خلق
سخن نشنیدم، آخر بر من آمد
۴
پشیمان بود یار از خون عشاق
ولی بهر منش در گردن آمد
۵
سزای دوستی دانست شاهی
که از کویت به کام دشمن آمد
تصاویر و صوت

نظرات