امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۷

۱

به خود ره نیست در کوی تو مشتاقان شیدا را

خم زلفت به قلاب محبت می‌کشد ما را

۲

اگر درپایت افکندم سری، عیبم مکن، کآنجا

چنان بودم که از مستی ز سر نشناختم پا را

۳

تو در دل می‌رسی مهمان چه جای صبر و عقل و جان

زمانی باش، کز نامحرمان خالی کنم جا را

۴

غم ناآمده خوردن به نقدم رنجه می‌دارد

همان بهتر که با فردا گذارم کار فردا را

۵

ز مژگانش دل زاهد کجا یابد اثر، شاهی

بلی، خود کارگر ناید سنان خار بر خارا

تصاویر و صوت

دیوان مولانا شاهی » تصویر 10
جنگ اشعار به خط شرف الدین حسین سلطانی سنه ۸۷۳ ه ق در شماخی  » تصویر 101
ديوان شاهی » تصویر 10
برگزیدهٔ دیوان امیر شاهی سبزواری » تصویر 23

نظرات