امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۷۹

۱

خوبرویان چو خدنگ نظری بگشایند

بسر هر مژه خون از جگری بگشایند

۲

پرده دار حرم از دردکشان فارغ و ما

چشم بنهاده که از غیب دری بگشایند

۳

نا امیدی بر ارباب طریقت کفر است

گر دری بسته شد ای دل، دگری بگشایند

۴

گر نه از نسخه حسنت ورقی میطلبند

دفتر گل ز چه رو هر سحری بگشایند؟

۵

شاهی اندیشه آن زلف مکن بیش، که آن

نیست رازی که به هر بی‌خبری بگشایند

تصاویر و صوت

دیوان امیر شاهی سبزواری به کوشش سعید حمیدیان - تصویر ۱۱۰

نظرات