امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۸۸ - استقبال از سعدی

۱

سوی باغ آن سروبالا می‌رود

باز کار فتنه بالا می‌رود

۲

جان من، هرگه که جایی می‌روی

عاشقان را دل به صد جا می‌رود

۳

چون دلم خون می‌کنی بشتاب از آنک

روزگار از پهلوی ما می‌رود

۴

هست گلگون سرشکم گرم رو

در پِیَت میرانمش تا می‌رود

۵

گفتمش جان داد شاهی بی‌تو، گفت:

بحث در خضر و مسیحا می‌رود

تصاویر و صوت

نظرات