امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۹۱

۱

باغ را چون گل رعنا ز سفر باز آید

عالمی را هوس رفته ز سر باز آید

۲

گفتمش: عاقبت از مهر تو باز آرم دل

زیر لب خنده زنان گفت: اگر باز آید

۳

گل بدینگونه که از شرم تو بگریخت ز باغ

شوخ چشمی بود ار سال دگر باز آید

۴

آخر ای جان که هوس میکندت آن سر کو

باش تا از دل آواره خبر باز آید

۵

یار بگذشت و مرا دیده چو نرگس بر راه

بامیدی که از این راهگذر باز آید

۶

گر از این سوی وزد باد عنایت ناگاه

کشتی بخت ز گرداب خطر باز آید

۷

شاهی، ار باز قدم رنجه کند بخت بلند

ناگهان شاهد مقصود ز در باز آید

تصاویر و صوت

نظرات