امیر شاهی

امیر شاهی

شمارهٔ ۹۳

۱

زلف تو سراسر شکن و تاب نماید

لعل تو لبالب شکر ناب نماید

۲

چشم تو محالست که بر حال من افتد

بختم مگر این واقعه در خواب نماید

۳

طراری آن طره ز رخسار تو پیداست

هر جا که رود دزد به مهتاب نماید

۴

در شیشه صافی بنگر باده رنگین

چون عکس گل و لاله که در آب نماید

۵

شبها که بغلتد بسر کوی تو شاهی

خار و خسکش بستر سنجاب نماید

تصاویر و صوت

دیوان امیر شاهی سبزواری به کوشش سعید حمیدیان - تصویر ۱۱۸

نظرات