
امیر شاهی
شمارهٔ ۹۶
۱
دل که پیش تو راز میگوید
غم دیرینه باز میگوید
۲
عقل سودای زلف خوبان را
فکر دور و دراز میگوید
۳
مگر استاد جورپیشه ترا
همه تعلیم ناز میگوید
۴
شمع میگوید از رخت سخنی
سخن جانگداز میگوید
۵
گفت شاهی به گوش جان بشنو
که ز روی نیاز میگوید
نظرات